جنبش زنان٬ صف آرائی های جدید!
پروين کابلى

به نظر میرسد که بعد از 22 بهمن امسال با توجه به لشکرکشی جمهوری اسلامی به خیابانها و نشان دادن بازوی قدرتمند حکومت در پشت اتوبوسهای حامل تظاهرکنندگانی که برای پرکردن خیابانها و میدان انقلاب به تهران آورده شدند، اوضاع تحت کنترل است و سران جنبش سبز هم در اتاق فکر به تفکر برای قدم زدن های بعدی مشغولند. این خلاصه آنچه است که میشود از رسانه های رژیم در آورد.

اما لازم نیست که ناظرین انشتین باشند تا بفهمند که در ایران بطور واقعی چه اوضاعی است و چه آتش زیر خاکستری در حال شعله ور شدن است و اتفاقاتی که در دور اخیر افتاد فقط جرقه های کوچکی از یک آتشفشان زیرزمینی است که در حال منفجرشدن است. این دوره گذشت. اما به نظر من همین دوره تحولات آتی را در درون خود پرورده کرد و آغاز یکدوره و یک صف بندی جدید را اعلام نمود.

دوران بعد از 22 بهمن دوره تشدید مبارزات و اعتراض است. اما این دوره دارای یک خصوصیت بسیار بارزتری از دوران قبل میباشد و آن جنبش های مختلف هرچه بیشتر پالایش میبابند و صف آرائیها و آلترناتیوهای مختلف در مقابل هم قرار میگیرند. چهره ها و رهبران جدید به میان می آیند و  رهبران و چهره های دیروز با بلند کردن پرچمها ی مختلف جا عوض میکنند. این خصوصیت پویای هر دوره ای از مبارزات و حتی زندگی روزمره انسانهاست. یکی از این صفبندی های جدید را باید در درون جنبش موسوم به زنان مشاهده نمود. جنبش برابری زن و مرد از این قاعده مستثنى نخواهد بود.

بارقه های این تغییر و تحولات را همه جا از صف اپوزیسیون خارج تا جریانات درون ایران میتوان دید. نگاهی به شعار و بیانیه های مختلفی که به خاطر 8 مارس و در کنار روند تشدید مبارزه در ایران برعلیه جمهوری اسلامی صادر شده است بخوبی  صحت این گفته را بیان میکند. بیانیه زنان: "راه حل پنج ماده ای ما زنان برای برون رفت" به هیچ وجه اتفاقی درخود در این دوره نیست. بلکه روند آغاز یک دوره جدید در جابجائی نیروهای مختلف است. اين بیانیه تلاش دارد که خواست تغییر و رادیکالیسم موجود را در بستر اعتراضات سبز کاناليزه کند.

بیانیه اگر دوسال پیش منتشر میشد شاید معنای بیشتری میتوانست داشته باشد. این  بیانیه که من قبلا در نوشته ای تحت عنوان "زنان، کدام جنبش، کدام آلترناتیو" آنرا نقد کرده ام٬ در دوره ای منتشر میشود که صفوف اپوزیسیون در حال صف آرائی های جدید است. به این معنا میشود گفت که بیانیه زنان متعلق به این دوره نیست چرا که جنبشی که با پرچم برابری و آزادی زن به میدان می آید و از تاسوعا و عاشورا و علمدارانش مانند موسوی و کروبی و شیرین عبادی عبور کرد٬ و در 22 بهمن اگرچه نه بسیار گسترده اما صف مستقل خود را در آنجائی که میتوانست سازمان داد٬ حجابش را پرت کرد و زنده باد آزادی زن را به پرچم خود تبدیل نمود٬ به جلسه و متینگ سبزها هم آگاهانه نرفت تا صف مستقل خود را علیرغم بزرگی یا کوچکی آن به نمایش بگذارد.

در یک نگاه  میتوان دید که امسال از مراسمهای 8 مارس و کنفرانس و نشستهائی که بوسیله فعالین مختلف بشکلی که در سالهای گذشته میتوانست در ایران سازماندهی شود خبری نیست. بیشتر فعالین زنان یا دستگیر شده اند و یا به خارج از ایران گریخته اند. آنگاه این سوال پیش میاید آیا 8 مارس در ایران برگزار نخواهد شد؟ به نظر من اینطور نخواهد شد. 8 مارس امسال نیروهای جدیدی با یک صف آرائی جدید به میدان خواهند آمد. 8 مارس امسال بر نطفه های آن جنبشی رشد خواهد کرد که در طی دوره جدید یعنی حداقل 10 سال گذشته هرجا که توانست حجابش را دور انداخت و هرجا که توانست پرچم آزادی و برابری بدون قید و شرط زنان را بلند کرد و هر جا که توانست به بهانه نوروز و چهارشنبه سوری پا به پای مردان در خیابانها و محلات رقص و پایکوبی کرد. امسال این پرچم بلند خواهد شد اگر چه ابعاد آن میتواند با گذشته قابل مقایسه نباشد.

نگاهی به سایتهای اینترنتی مختلف صحبت از برگزاری وسیع مراسمهای 8 مارس در خارج ازایران میدهد. به نظر میرسد که تعداد مراسمها و متینگ هائی که در خارج از ایران سازمان داده شده است در مقایسه با سالهای گذشته بسیار بیشتر است. این را باید به فال نیک گرفت. مدتهاست که فاصله جغرافیائی داخل و خارج دیگر یک مانع نیست. بلکه تاکنون بعنوان یک امتیاز که کمترین آن افشای هرچه بیشتر جمهوری اسلامی و جلب همبستگی و پشتیبانی میلیونها انسان آزادیخواه و سکولار شده است. آفیشها و اطلاعیه هائی که دیده میشود نشان از یک جبهه وسیع از انسانهای آزادیخواه و برابری طلب تا صف کمونیست ها و سوسیالیست هاست. شعارها حکایت از خواستها و مطالباتی میکند که میتواند پایه یک جدال برای فراهم کردن زمینه برای ساختن یک آلترناتیو رادیکال و ماکزيمالیست برای هدایت امر جنبش برابری زن و مرد در ایران است.

ساختن چنین آلترناتیوی با پلاتفرمهای بسیار مختلفی که وجود دارد بدون شک یک کار هرکولی است. برای آزادی زن در ایران آلترناتیوهای مختلفی وجود دارد. از یک طرف بسیاری از این آلترناتیوها امروز خود را در تشکلات و احزاب مختلف سازمان داده اند و از طرف دیگر گروههای کوچک و ظاهرا مستقل از هر خطی تلاش میکنند تاثیرات خود را براین جنبش بگذارند.

من عمیقا معتقدم  که در نیت خیر کسی شک نیست و اگر من از ظاهرا مستقل در اینجا اسم میبرم نه به این معنا است که من فکر میکنم این دوستان حقیقت را بیان نمیکنند و مستقل نیستند. در این بحثی  نیست که بسیاری از این دوستان دارای تشکیلات مستفلی هستند و حتی مثل فرد ممکن است که هرگز با هیچ گروه و سازمانی فعالیتی نداشته اند که این در نوع خود به نظر من اصلا اهمیت ندارد و جای سوال هم نیست. ولی بطور واقعی وقتیکه آلترناتیوهای مختلف مطرح میشوند و مورد نقد و قضاوت قرار میگیرند آنوقت روشن میشود که هرکسی در کدام صف قرار گرفته است و به کجا میرود. تاریخ دوره بعداز سرنگونی سلطنت پهلوی و روی کار آمدن جهموری اسلامی پر از جابجائی احزاب و گروههای مختلف و شخصیت هائی است که صفهای مختلف را ترک کردند و جبهه های جدیدی را گشودند. جنبش برابری زنان هم از این قاعده مستثنی نیست. مگر اینکه بگویم که امر زنان سیاسی نیست که این عقب مانده ترین نوع تفکری است که میتواند خود را در جبهه راست ترین اپوزیسیون ایران نشان دهد و بحث من هم اساسا رو به این طیف نیست.

بررسی و نقد آلترناتیوهای مختلف در این دور از اهمیت بسیاری برخوردار است. بدون یک رودروئی با این آلترناتیوها نمیشود پیش رفت. بحث من این است که صف آرائی تازه ای آغاز شده است. مبارزه علیه جمهوری اسلامی در حال وارد شدن به  یک دوره ای از شفافیت احزاب و آلتزناتیوهاست. جنبش زنان برای برابری یک جنبش منحصر به زنان نیست. جنبشی برای تغییر در کلیت یک جامعه است. برای دست یافتن به حقوق انسانی و برابر است. این حقوق فقط برای زنان نیست. زنان از کره مریخ نیامده اند و در آنجا سیر نمیکنند بلکه اعضای جامعه هستند که موقعیت آنها شرایط غیر انسانی را برای کل جامعه بوجود آورده است. بی حقوقی زنان تنها آسیب و ارتکاب جرم علیه آنها نیست بلکه نظام آپارتاید جنسی توحش و بی حرمتی را به تمام جامعه گسترش داده و اعضا و آحاد آن را به درد آورده است.  یک دنیای بهتر امر همه و برای همه است. برای همین اهمیت دارد که بتوان با طرح یک آلترناتیو رهبر و سازمانده صفوف راديکالها و طرفداران آزادى تمام عيار را برای تغییرات بنیادی سازمان داد و پرچم آزادی و برابری را بلند کرد. سوال این است چگونه و از کدام راه؟ *